مرگ

چرا باید یه روز دیگه زنده بمونم،وقتی هیچکس دیگه بهم اهمیت نمیده؟

قلبم هنوز شکسته اس وحس میکنم خرد شدم،واسه من گریه نکن.

اشکهای تو بی فایده اس.من با درغهای تو نابود شدم،حالا اینجا دراز کشیدم هنوز این چاقوی خونی تودستمه از کاری که کردم پشیمون نیستم ازینکه بایه گلوله تمومش نکردم باید ازم تشکر کنی...

حالا دیگه دارم میرم پس گریه نکن چون دیگه وقت مرگ من بود.

واسه یه مدت طولانی بادروغات زندگی کردم از روزی که فهمیدم روحم مرد و این دروغ کم کم منو به هیچ تبدیل کرد حالا دیگه داره تموم میشه ومن خوشحالم وحس بدی ندارم که تو داری زجر میکشی واز کاری که کردم پشیمون نیستم حالا دیگه از دنیایی که بادروغ برام ساختی دارم دور میشم.

هنوز صدای گریه هاتو میشنوم،اشکاتو برای من حروم نکن من الان جای هستم که باید باشم.

زمان همه چیز رو کم رنگ میکنه و منم یکی از اونام.حالا زمان خداحافظیه منه

سه شنبه 13 دی 1390 - 1:15:24 PM

عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

× برای این پست نظرات ارسالی پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش در خواهند آمد

نظر ها

hamid

http://parvaz.baxblog.com

ارسال پيام

یکشنبه 18 دی 1390 7:06:31 PM

چاپلين مي گويد :

وقتي
زندگي 100 دليل براي گريه كردن

به تو نشون ميده
تو 1000 دليل براي خنديدن

به اون نشون بده

hamid

http://parvaz.baxblog.com

ارسال پيام

جمعه 16 دی 1390 11:52:20 PM

وقتي كوچيك بوديم
دلمون بزرگ بود
ولي حالا كه بزرگ شديم
بيشتر دلتنگيم ............
كاش كوچيك مي مونديم
تا حرفامون رو از نگاهمون بفهمن
نه حالا كه بزرگ شديم و فرياد هم كه مي زنيم
باز كسي حرفمون رو
نميفهمه